سلام بچه ها(مجله مخصوص نوجوانان ایران)
خوبم...
خوبین؟...
عجب ها اینجا نمیشه دو کلام حرف جدی زد ...
اومدیم کلی پیام بازرگانی راه انداختیم یه نفر نیومد زنگ بزنه بگه شرایطتون واسه واگذاری سر قفلیه اینجا چیه هرکی اومده یا دختر ترشیده بوده واسه این قلیدون (تازه بعضیاشونم شوهر داشتن و ترشیده بودن ...به جون خودم )یا اومدن اینجا درباره جدیدترین البوم هایده نوشتن بعضیام که نوشتن سوسک بندری جون (یعنی بنده) خیلی خندیدیم دستت درد نکنه.اخه مگه من جوک نوشتم خوب مشکل مالی دارم میخوام سرقفلیه اینجارو بفروشم ...عجب ها...البته حالا نمی خواد خودتونو ناراحت کنید واسه قلبتون ضرر داره...بنده بازم به بزرگواریه خودم بخشیدم ...خوب چی می خواستم بگم؟...
اممم..هی حرف میزنید یادم رفت...ای بابا چند دفه بگم تو حرف من حرف نزنید...خوب شد؟..هان؟..خیالتون راحت شد؟..همینو می خواستی دیگه؟..چی؟..مگه چی شده؟...تازه میگه مگه چی شده...دیگه می خواستی چی بشه؟..اهان...اهان...هیچی نگو...هیس.اهان...یادم اومد...
بابا...راستش چیز خاصی نمی خواستم بگم می خواستم بگم که من دیگه کمتر می تونم بیام اینجا کمتر میتونم سر بزنم ..اگه توی این دو سه چار پنج شیش هفت هشت روز هم به بعضیا که بهم سر زدن سر نزدم طلب عفو وبخشش را از ان دوستان عزیز یه یهترین وجه می نمایم و از خدا می خواهم که ما همه بچه ها دست در دست هم دهیم و قلک های چیز ببخشید قاطی شد یه لحظه...خلاصه دیدم نمی تونیم خیلی بهروز باشیم گفتیم اینجوری که نمیشه یه همکاری شریکی ابدارچی چیزی واسه اینجا پیدا کنیم که وقتایی که اینجا نیستم یه دستی به اینجا بکشه...(بقیشو خودتون میدونین....)
خوب بای